خبرگزاری پارس فوتبال / مهدی هاشمی مرغزار
حمید استیلی باز هم در دقیقه نود مغلوب شد چرا که از ابتدا؛ راه درست وصادقانه ای را انتخاب نکرد و دل به روابط پشت پرده سپرد هرچند در این راه از هر کوششی ولو به ضرر پرسپولیس کوتاهی نکرد...
برای اثبات این ادعا کمی به گذشته برمی گردیم :
اواسط دو فصل قبل زمانیکه استیلی از پرسپولیس جدا شد شایعه ای مبنی بر برکناری مدیر عامل سرخ ها و جایگزینی کاشانی و به دنبال آن برکناری دنیزلی و سرمربی گری استیلی در شهر پیچید در رابطه با تعویض مدیریت چیز بعیدی نبود اما شایعه جایگزینی استیلی بجای دنیزلی در حد یک جوک یا دروغ سیزده بود اما هر چه به انتهای فصل نزدیک شدیم این شایعه رنگ واقعیت به خود گرفت این در حالی بود که با جدایی استیلی تیم پرسپولیس روند روبه رشدی را طی نمود و علی رغم فاصله زیادی که با صدر جدول و به ویژه رقیب دیرینه اش استقلال داشت توانست به رده های بالای جدول صعود کند و در نهایت هم ضمن پشت سر گذاشتن رقیب ، تنها سه امتیاز برای قهرمانی کم داشت. به هر حال استیلی و دوستان رسانه ای اش از مطرح نمودن این مسائل در آن مقطع حساس دو هدف را دنبال می کردند ابتدا جلوگیری از موفقیت احتمالی تیم ، چون پرسپولیس در هر دو جام مدعی بود و قهرمانی این تیم مانع تغییرات و در نتیجه دورشدن استیلی از پرسپولیس را در پی داشت دوم اینکه با مطرح نمودن نام استیلی در رسانه ها شرایط عمومی را برای پذیرش وی در صورت جدایی دنیزلی مهیا سازند.
تیم پرسپولیس در زمان دنیزلی به زعم اکثر کارشناسان زیباترین بازیهای جند سال اخیر را به نمایش می گذاشت وچه بسا علیرغم مصدومیت ها ، محرومیتها و همچنین کمبود مهره به ویژه در خط دفاع و حمله اگر آن مسائل در انتهای فصل مطرح نمی شد گرفتن جام دور از دسترس نبود ولی با اتمام فصل و روی کار آمدن کاشانی ، حمید استیلی که در نیمه های فصل قبل تیم را رها کرده بود به تیم بازگشت و شد همه کاره پرسپولیس ، لذا مصاحبه های آنچنانی آغاز شد او از هر فرصتی برای کوبیدن دنیزلی استفاده کرد ازقیاس قرار دادن قرارداد دنیزلی با عهد نامه ترکمنچای گرفته تا سنتی خواندن دنیزلی و متهم کردن او به بی دانشی.
شرایط همچنان به نفع استیلی پیش می رفت تا اینکه فصل نقل و انتقالات فرا رسید و می بایست بازیکنان مورد نیاز جذب شوند از آنجایی که در فصل قبل تیم دنیزلی از نظر کار تاکتیکی کم نقص بود لذا اشتباهات فردی وکمبود بازیکن در پستهای خاص کاملا" مشهود بود ازاینرو تشخیص اینکه پرسپولیس در چه پستهایی نیاز به بازیکن جدید داشت برای هر فردی ولو آماتور هم قابل فهم بود پس بازیکنان لازم جذب شدند و حمید استیلی این انتخاب بازیکن را یک پوئن مثبت برای خود قلمداد می کرد . اما آنچه از نظرها پنهان ماند عدم کنار گذاشتن بازیکنان ضعیف که در فصل قبل با توجه به کمبود بازیکن ، هرگاه در ترکیب تیم قرارگرفتند نشان دادند که نه تنها در حد پرسپولیس بلکه درحد ضعیف ترین تیم های لیگ برتر هم نبودند ولی به سبب روابط خاص و برای مواقع لزوم به عنوان سوپاپ اطمینان در تیم ماندگار شدند. فصل نقل و انتقالات تمام شد واستیلی که آمدن قطبی به ایران را بعید می دانست در مصاحبه هایش تغییر رویه داد و از تواناییش برای نفراول بودن سخن گفت جالب اینکه یکی از امتیازاتش را دستیاری دنیزلی عنوان می کرد کسی که تا چند هفته قبل به بی دانشی و سنتی بودن متهم شده بود.به هر حال استیلی به تصور اینکه شرایط به نفع او خواهد بود مشغول آماده سازی تیم شد اما انتقادات مطبوعات مستقل مانع سرمربی گری استیلی شد و کاشانی که نمی خواست اعتبار مدیریتی اش را به خاطر رفاقت با استیلی خدشه دار کند موضوع قطبی را جدی تر از قبل دنبال کرد و به سرانجام رساند.با آمدن قطبی، اولین شکست استیلی رقم خورد.
فصل جدید آغاز و پرسپولیس که در اواخر فصل قبل هم خوب ظاهر شده بود فصل را طوفانی آغاز کرد اما هر چه از ابتدای فصل گذشت کم کم اختلافات آغاز شد این اختلافات از آنجایی نشات گرفت که بعد از هر بازی این قطبی بود که مصاحبه می کرد و محبوب می شد نه استیلی و استیلی تا به خود آمد دید تفاوتی در جایگاهش در این فصل با فصول قبل رخ نداده و به عبارتی اگر پرسپولیس قهرمان هم شود به پای قطبی می نویسند نه استیلی. پس سناریوی جدیدی را آغازکرد ابتدا در یک مصاحبه تلویزیونی با شبکه جام جم عنوان کرد که قرار بوده او سرمربی باشد و قطبی دستیارش شود ولی چون قطبی نپذیرفته استیلی از خود گذشتگی به خرج داده و پست سرمربی گری را به او تعارف کرده است . بعد از استیلی و در ادامه سناریو نوبت به همان بازیکنان همیشه نیمکت نشین رسید تا شروع به اعتراض کنند سپس چند بازیکن شاخص تیم که از شرایط آرمانی خود فاصله گرفته بودند لب به انتقاد گشوده و رودرروی سرمربی قرارگرفتند حال سوال اینجاست که چگونه بازیکنی به خود جرات می دهد از سرمربی تیم انتقاد کند در حالی که می داند کمترین جریمه اش کنار رفتن از ترکیب ودر نهایت اخراج خواهد بود؟ مگرآنکه از طرف شخصی که نفوذ و قدرت کافی دارد مورد حمایت قرار گیرد.
شاید استیلی منکر حمایتش از بازیکنان خاطی شود ولی این مسئله برای همگان مثل روز روشن بود چرا که نه تنها هیچ بازیکنی اخراج نمی شد بلکه استیلی هیچگاه حتی به ظاهر هم مقابل افراد معترض نمی ایستاد و به نوعی با سکوتش از آنان حمایت می کرد. البته سخن در این زمینه و اقدامات استیلی بسیار است برای نمونه بهتر است یک فلاش بک کوتاه به گذشته بزنیم سپس به ادامه مطلب بپردازیم به زمان مربی آلمانی پرسپولیس راینر زوبل ، در آن زمان اگر به یاد داشته باشید زوبل بامشکلاتی مواجه بود ووقتی فصل تمام شد و راینر زوبل برای آخرین بار قبل از ترک ایران به تلویزیون دعوت شد همگان تصور می کردند اولین سخنی که او بر زبان خواهد آورد انتقاد از علی پروین و دخالت های بیش از حد او خواهد بود اما در کمال تعجب ، زوبل سخنی برعلیه پروین نگفت و تمام مشکلات تیم را به استیلی نسبت داد و از دخالتهای او یاد کرد و حتی فرزین مترجم پرسولیس و داماد پروین را بهتر از وی معرفی کرد!
در آن مقطع همگان تصور کردیم که چون باشگاه طی مراسمی در حضور علی پروین از او تجلیل کرده و کادویی هم به وی داده لذا از او خواسته اند تا نامی از پروین نبرد و اگر انتقادی دارد به سایرین نسبت دهد اما حالا با گذشت چندین سال و مرور عملکرد استیلی ، در می یابیم که زوبل حقایق را گفت ولی ما در آن زمان متوجه نشدیم.
برگردیم به همین فصلی که گذشت و ادامه مطلب ... کشمکش ها در پرسپولیس ادامه داشت تا اینکه موضوع انتخاب سرمربی برای تیم ملی به میان آمد و یکی از کاندیداها افشین قطبی بود لذا بهترین شرایط برای سرمربی شدن استیلی مهیاء گردیده بود ازطرفی کاشانی هم که از قضایای پشت پرده مطلع بود و می دانست سر منشاء تمام مشکلات اخیر کجاست پس بهترین اقدام را جدایی مسالمت آمیز قطبی و سرمربی شدن استیلی قلمداد کرد اما در آخرین ساعات ورق برگشت وعلی دایی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد تا یکبار دیگر استیلی در دقیقه نود شکست بخورد. استیلی که خودش را آماده گرفتن پست سرمربی گری پرسپولیس کرده بود تاب نیاورد و رویه فصل قبل یعنی جدایی از باشگاه را در پیش گرفت کاشانی که نمی خواست به هر دوبعد( رفاقت و مدیریتش) خدشه ای وارد شود تصمیم زیرکانه ای گرفت. ابتدا استیلی را( با وعده سرمربی گری در فصل آینده تحت هر شرایطی ولو با قهرمانی قطبی) به باشگاه بازگرداند سپس به دلیل همان قولی که به استیلی داد از اوخواست تا انتهای فصل از تصمیمات قطبی حمایت کند و ضمنا با بازیکنان خاطی طبق نظر افشین قطبی رفتار شود. کاشانی با این روش توانست ضمن راضی کردن دوستش ، به اقدامات مخرب او پایان دهد .
پرسپولیس قهرمان شد و قطبی طی یک تصمیم غیر منتظره که البته حال بسیاری علت آن را می دانند(مشکلات خصوصی وی و صد البته ترس از عدم تکرار موفقیت و همچنین خسته شدن از همراهی با شخصیتی مانند استیلی و دم برنیاوردن با نگاه داشتن سرخی صورت با سیلی)ایران را ترک کرد . این موقعیت همان چیزی بود که حمید استیلی می خواست زیرا آقای استیلی دیگر حوصله نفر دوم بودن را نداشت و تحت هر شرایطی باید سرمربی پرسپولیس می شد اما یکبار دیگر درست در دقیقه نود و زمانیکه استیلی برای دریافت حکمش راهی جلسه باشگاه شده بود ورق برگشت و استیلی شکست خورد تا بداند همیشه نمی شود چیزی را که حق انسان نیست با روش های غیر معقول و روابط پشت پرده بدست آورد .
آقای استیلی قبول کن اگر قرار به انتخاب مربی داخلی برای پرسپولیس باشد از تو با تجربه تر ، باسابقه تر، باکارنامه تر و خلاصه شایسته تر در میان پیشکسوتان پرسپولیس وجود دارد ولی آنان حاضر نیستند از هر راهی سرمربی تیم محبوبشان شوند.
نوشته شده در شنبه 15 تیر 1387 و ساعت 11:07 ق.ظ توسط : مجتبی
نظر ها (7) || [لینك مطلب] ||[ بازگشت به بالا ] || [ادامه ی مطلب ...]
عضو شوید
عضویت سریع
آمار
وب سایت:
آمار مطالب
آمار بازدید
